*Territorial Pissings یا The girl next room
ساعت دو نصفه شب. خواستم عکسش رو ببینم. عکسی که تا حالا ندیده باشم. یه زاویه جدید، یه حالت چهره جدید، شاید در حالی که حواسش به عکاس نبوده. تاریخ اولین اس ام اس هامون رو نگاه کردم. بعد رفتم توی سایت و عکسای برنامه اون آخر هفته رو دونه دونه مرور کردم. توی هیچکدوم از عکسا نبود. یادمه صبح اون روز یه بلوز سبز سیر تنش بود و عصرش تیشرت سفیدی که لوگوی شرکتش روش بود. دختر قد بلندی که تیشرت سفید یا بلوز سبز سیر تنش باشه توی هیچکدوم از عکسا نبود. عکس کجی که از یکی از گاو ها گرفته بودم توی سایت بود ولی دختری که با ذوق به چشمای گاو زل زده بود توی کادر نبود. تقریبا مطمئن بودم کسی توی کافه عکسی نگرفته ولی حتی امیدوار بودم یه عکس از اون لحظه ای که من گشنه و خسته و کسل بودم و اون دستاشو زد زیر چونه ش و بهم گفت گفت "اینجاس که یه گپ خوب کمک میکنه" و بعد در باره گربه هاش حرف زدیم پیدا کنم. دنبال یه قرینه دیجیتال برای فریم های ثبت شده توی ذهنم میگشتم ولی نبود و واقعیت هم هیچ کمکی به قضیه نمیکرد. صبح که بیدار شدم اس ام اس زدم و بهش فهموندم که شاکی هستم و باید بیشتر رعایت کنه. معذرت خواهی کرد. باید مرز ها ی قلمرو رو مشخص کرد. شده با شاشیدن.
*آهنگی از نیروانا