مرد خسته بود. نشسته روی صندلی اش خم شد، آرنج هایش را روی زانو هایش گذاشت و صورتش را به کف دستهایش فشار داد.
مرد خسته بود. آرزو کرد که میتوانست نشسته روی صندلی اش خم شود، آرنج هایش را روی زانو هایش بگذارد و صورتش را به کف دستهایش فشار دهد. مرد نمیتوانست.
+ نوشته شده در سه شنبه سوم مرداد ۱۳۹۶ساعت 14:37  توسط M
|