"دو دلار در پنج سال"، یا، "جنگل تاریک در بعد ناشناخته"
سر ناهار با لئو حرف هاتداگهای دو دلاری کاسکو بود و این که با تورم قیمتشون زیاد میشه یا نه. قرار گذاشتیم پنج سال دیگه همین روز همو ببینیم و ببینیم کی درست گفته. به سرم زد از الان یه جلسه ست کنم و دعوتنامهش رو بفرستم محض یاد آوری و خنده. ولی ترسیدم. از اینکه پنج سال دیگه وجود نداشته باشم. از اینکه همین برنامه مسخره اون سوت بلبلی ای باشه که میتونه به گاهت بده، وقتی همه قایم شدهن و از ترس هیولایی که داره دنبال قربانی بعدیش میگرده نفس نمیکشن.
الان که داری اینا رو میخونی پنج سال گذشته؟ من کجام؟
+ نوشته شده در جمعه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۴۰۳ساعت 4:2  توسط M
|